حال خارجیها هرچقدر که دلشان میخواهد کامارو و شورلت آخرین مدل را با اقساط طولانی و از دم قسط با سود صفر درصد به مردمشان ارائه کنند، با این حال این پراید ماست که در جادههای مرگ همچنان میتازد و قربانی میگیرد و اینگونه ثابت میکند که هیچ کامارویی هرچقدر هم که زیبا و دلفریب و پر سرعت باشد، باز هم به گرد پای پراید ما نمیرسد. پرواضح است که اگر در این میان یک مجری تلویزیون بیاید از سر حب و بغض قیمت اتومبیل پیشرفته پراید را به صورت کیلویی حساب کند، واقعا جانب انصاف را رعایت نکرده است. چرا که با چشم بسته هم میتوان فهمید که تکنولوژی را کیلویی حساب نمیکنند.
بگذریم، این گزارش نه یک گزارش اقتصادی است که بخواهد شرایط تولید خودروهای داخلی و خارجی را با یکدیگر مقایسه کند تا به این وسیله آب از لب و لوچه خارجیها راه بیفتد و حسرت بخورند که چرا همانند کشور ما از تکنولوژی فوق مدرن برخوردار نیستند تا بتوانند خودروهای پیشرفته تولید کنند و نه پرداختن به این مسائل با نگارش یک یا دو مقاله، یادداشت و گزارش میتواند کارشناسی شود تا ایرادات و موانعی که باعث ایجاد چنین فاصله زیادی بین صنعت خودروسازی در کشور ما با سایر کشورها شده مشخص شود. بنابراین میتوان دریافت که مقدمهای که در ابتدای این نوشتار مطالعه کردید آغازی برای ورود به بحثی است که آن را در ادامه این متن خواهید گذراند.
حال که این گزارش را با تیتر «اینترنت بلای جان زندگی مدرن» مقابل دیدگان شما قرار داده ایم، ممکن است این پرسش در ذهنتان ایجاد شود که مگر میشود اینترنتی که این همه برای ما سوددهی دارد و در این وانفسای کرونا زده باعث شده حداقل خانوادهها هر از چند گاهی به وسیله برنامههای تصویری بتوانند از راه دور یکدیگر را ببینند و از احوال هم خبردار شوند (البته اگر خیلی هایشان برای مدت کوتاهی هم که شده سفر و مسافرت را کنار بگذارند تا بلکه به این واسطه عرصه را برای ویروس کووید 19 تنگ کنند تا بلکه دمش را روی کولش بگذارد و از سرزمین ما برود و این موضوع مقدمهای باشد برای سفر ابدی این ویروس از اقصی نقاط گیتی) را جزو مواردی به حساب آورد که بلای جان زندگی مردم باشد؟
آن هم در شرایطی که موضوع مدرنیته و مدرنیستم تمام جوامع گیتی را بر اساس شرایط همه جانبه شان درنوردیده است. پاسخ این پرسش البته در نگاه اول ممکن است منفی باشد و بسیاری بگویند این موضوع که شما عنوان میکنید نه تنها در دنیای واقعی صدق نمیکند، بلکه شواهد و قراین نشان میدهد که قضیه کاملا برعکس است و اینترنت یکی از بهترین دستاوردهایی است که بشر در طول تاریخ برای زندگی خود ایجاد کرده است، اما اگر به عمق مطلب بنگریم و به واکاوی جزئیات این معضل بزرگ زندگی مدرن (حداقل در سرزمین خودمان «بخوانید تنها در سرزمین خودمان») بپردازیم درخواهیم یافت که اینترنت نه تنها برای مردم شرایط رفاه و آرامش را فراهم نکرده، بلکه اوضاع را نسبت به زمانی که کرونا نبود بدتر و وخیمتر کرده است.
اگر این موضوع را باور نمیکنید در ادامه مطلب همراه ما باشید تا با جزئیات آنچه میخواهیم خدمت شما عرض کنیم، آشنا شوید.
سوال: به عقیده شما اساسا تکنولوژی (لطفا پراید را از این لیست فاکتور بگیرید) برای چه و به چه منظور وارد زندگی مردم شده است؟ به بیان سادهتر چرا عدهای عمر و وقت و انرژی و سرمایه خود را برای مدتی طولانی به خدمت گرفتهاند تا مثلا هواپیما بسازند، تلفن اختراع کنند، سفیه فضایی درست کنند، برق تولید کنند، روزنامه منتشر کنند، کتاب بنویسند، واکسنهای مختلف از بین برنده بیمارهای کشنده را تولید کنند و.... آیا آنها بیکار بودهاند و از سر شکم سیری برای اینکه یا اوقات خودشان را بگذرانند و یا به دیگران بگویند ما هم برای خودمان کاری داریم، دست به انجام چنین کارهایی زده و میزنند؟ هر عقل سلیمی میداند که هر کدام از
این اختراعات و اکتشافات در اوج زمانهایی نصیب بشر شده که او در عجیب ترین، ترسناکترین، سختترین و به عبارتی کشندهترین مراحل زندگی خود قرار گرفته بوده و دقیقا به همین دلیل فرد یا افرادی با از خودگذشتگی تمام، وقت و انرژی و پول و سرمایه و عمر خودشان را صرف این موضوع نمودهاند که با تلاش شبانه روز خودشان انسان را از گردنه سختی که در آن زمان خاص از تاریخ گرفتار آن شده بود، عبور داده و به قول معروف به سر منزل مقصودش برسانند.
بنابراین آنچه مسلم است اینکه اگر تلاش این عده و به جان خریدن رنج حاصل از این تلاش نبود، امروز روز ما نمیتوانستیم مثلا سوار وسیلهای به نام هواپیما شویم و در عرض چند ساعت از این سوی کره زمین به آن سویش برویم یا نمیتوانستیم با گرفتن یک شماره چند رقمی با در دست گرفتن یک گوشی تلفن با یکی از اقواممان در شهر یا کشور دیگری که فاصله مکانی زیادی بینمان وجود دارد، در آن واحد گفتگو کنیم، بیماریها همچنان در حال جولان دادن در میان انسانها بودند و چه بسا که حتی توانسته بودند نسل بشر را با خطر انقراض مواجه نمایند.
بنابراین اگر بپذیریم بسیاری از دستاوردهای بشر به نوعی تکنولوژی محسوب میشود، ناگزیریم قبول کنیم که تک تک این دستاوردها به این دلیل وارد زندگی بشر شدهاند که بتوانند مانعی را از سر راه او بردارند تا در نگاه کلی او بتواند پس از این راحتتر به زندگیاش ادامه دهد.
سوال: آیا این تکنولوژی که از تلاش عدهای از انسانها در طول تاریخ حاصل شده جدا از نقش سازندهای که به طور قطع و یقین برای زندگی هر فردی دارد، میتواند برعکس نیز عمل کند و به نتیجهای که پدیدآورندگان آن تکنولوژی را بر اساس آن هدف ایجاد کرده اند، نرسد؟ پاسخ این پرسش از دو حال خارج نیست که به تفصیل درباره هر دو مطالبی را بیان خواهیم کرد.
اول اینکه در طول تاریخ همیشه اتفاقات بیشماری اعم از خوب و بد رخ داده است. اتفاقات خوبی که نشاندهنده مسیر درست و هدفمندی است که انسان برای حل مشکلاتش آنها را در پیش گرفته را کنار میگذاریم و به بررسی آنها نمیپردازیم، به این دلیل که رخ دادن آنها نشان میدهد که تلاشی که آن عده خاص برای حل مشکلات متعدد زندگی بشر انجام داده اند، نتیجه داده و به قول معروف کوشش شان به بار نشسته است.
اما پر واضح است که در میان اینهمه اتفاقات مهم و غیر مهم که در طول زمانهای متمادی برای زندگی افراد مختلف به وقوع پیوسته، برخی از رخدادها هم بودهاند که متاسفانه با شکست مواجه شده اند. حال این شکست یا ممکن است در ابتدای راه برای آن تلاشگران رخ داده باشد، یا در طول مسیر و حتی در پایان آن به وقوع پیوسته باشد. مثلا همه میدانیم که اولین تلاش برادران رایت قطع به یقین با موفقیت مواجه نشده و آنها بارها شکست خوردند تا بالاخره پس از بررسیهای مختلفی که از زوایای گوناگون شکستهای خود انجام دادند، روزی به موفقیت رسیدند و توانستند وسیلهای مانند هواپیما را در سادهترین شکل ممکن آن اختراع کنند.
پس از آن بود که این وسیله گام به گام با گذر زمان پیشرفت کرد و به آنچه امروز میبینیم رسید، این یعنی تکنولوژی و پیشرفت آن در گذر زمان. بدیهی است که همه انتظار دارند وسیلهای مانند هواپیما پس از شکستهای پیاپیای که در سر راه اختراعش به وجود آمد، هنگامی که ساخته شد و مورد بهرهبرداری قرار گرفت دیگر سقوط نکند، در حالیکه در دنیای واقعی شاهد این هستیم که امروز روز در قرن بیست و یکم هم هر از چند گاهی از گوشه و کنار گیتی خبر میرسد که هواپیمایی به دلیل نقص فنی سقوط کرده و سرنشینان آن جان باخته اند. این مسئله درباره تمام اختراعات و اکتشافات بشری مصداق دارد.
گاه کشتی غرق میشود، گاه یک نفر را برق میگیرد، گاه آسانسوری با چند نفر داخلش سقوط میکند و همه آن افراد را به کام مرگ میبرد، گاه خانهای خراب میشود و ساکنانش میمیرند و... این اتفاقات تماما جزو شکستهای زندگی بشرند که اساسا انتظار این است که نباید رخ بدهند، به این دلیل که زمان شکست خوردن در آنها در گذشته و هنگامی که سازندگان آنها مشغول آزمون و خطا برای تولید آنها بودند، باید رقم میخورده، این یعنی حال که زمان درازی از به ثمر رسیدن تلاش کسانی که برای اولین بار تصمیم گرفتند مثلا برق را اختراع کنند، گذشته و در این مدت باید انسان یاد گرفته باشد که چگونه با آن کار کند تا خطری جانش را تهدید نکند، اما با این حال میبینیم که سالانه بسیاری از افراد بر اثر برق گرفتگی جان خود را از دست میدهند. به نظر شما این امر نشانه چیست؟
پاسخ یک کلمه بسیار ساده است. «بی مبالاتی» بیمبالاتی به مفهوم عدم توجه، جمع نکردن حواس، بیخیالی و سرگرم بودن است. حتما کسانی را دیدهاید که با دست خیس به سراغ کلید و پریز برق میروند و بیتوجه به خطری که آنها را تهدید میکند، سعی در روشن کردن لامپ اتاق میکنند، یا در حالیکه مشغول صحبت کردن با شخصی هستند به آن قسمت از سیم برق دست میزنند که روکشی ندارد و به اصطلاح لخت است، مسلم است که برق آنها را خواهد گرفت. در چنین رخدادهایی که میتوان آنها را نوعی شکست
قلمداد کرد، برق بیگناه است، ادیسون بینوا هم همینطور، لامپ و سیم کشی و حتی سیم لخت برق نیز تقصیری به گردنش نیست، آنچه موجب رخ دادن چنین شکستی برای زندگی بشر شده، بیاحتیاطی فردی است که باید حواسش را جمع میکرده، اما به این دلیل که همیشه از کلید برق یا سیم استفاده میکرده، آن کار به خیالش کاملا عادی به نظر میآمده در حالی که اتفاق بدی که برای آن فرد افتاده نشان میدهد که مسئله آنقدرها هم که به نظر میآمده ساده نبوده است.
همانطور که اشاره شد این اتفاقات نوعی شکست برای زندگی بشر محسوب میشود، اما نکته مهم این است که هیچ عمدی در رخ دادن آنها وجود نداشته است و تنها یک بیاحتیاطی منجر به وقوع حادثه شده است. این مسئله را میتوان به موضوعات دیگر نیز تعمیم داد. مثلا در راه پرواز یک هواپیما ناگهان یک عقاب پیدا میشود و با هواپیما برخورد میکند و موجبات سقوط آن پرنده آهنین غول پیکر را فراهم میآورد؟ آیا میتوان در چنین مواردی خلبان را گناهکار دانست؟ قطعا خیر. حادثه غیر مترقبه بوده و هرچند که نوعی شکست برای زندگی بشر محسوب میشود، اما هیچ عمدی در رخ دادن آن وجود نداشته است.
در هر صورت با وقوع هر اتفاقیای این دست در هر زمینه، آنچه مهم است شکستی است که نصیب نوع بشر شده و او را در برههای از زمان سوگوار کرده است. حتما این جمله مهم را شنیدهاید که میگویند فلان مسئله بلای جان بشر شده است. در تمام مواردی که سهوا شرایط شکست را برای برخی از انسانها فراهم آورده و میآورد میتوان از چنین جملهای استفاده کرد. مدرن و
غیر مدرن و ایران و خارج هم ندارد، چرا که از دیربار برق جان عدهای را بر اثر بیمبالاتی گرفته است. حال مکان این برق گرفتگی گاهی خانهای در یکی از شهرهای کشور خودمان است و گاهی خانهای در یکی از شهرهای کشوری دیگر. آنچه مهم است اتفاق تلخی است که افتاده (در اینجا برق گرفتگی که منجر به فوت یک یا چند نفر شده است) در چنین مواردی بقیه میگویند برق بلای جان انسان شده است. اما موضوع پر اهمیت این است که در چنین اتفاقاتی برق گرفتگی، سقوط هواپیما، سقوط آسانسور و... کاملا سهوی و از روی بیاحتیاطی اتفاق افتاده است.
دومین مورد اما مسئلهای بسیار خاص است. همان مسئلهای که استارت اولیه نوشتن این گزارش را زد. همان موضوعی که خاص کشور ماست و به تیتری که برای این گزارش انتخاب کردهایم ارتباط مستقیم و تنگاتنگی دارد. همانطور که بسیاری از شما خوانندگان محترم واقف هستید در کنار قلم و کاغذ، دوربین و لب تاب یکی از مهمترین ابرازی که روزنامه نگاران، خبرنگاران و اهالی رسانه به آن احتیاج دارند، اطلاعات است. اطلاعاتی که اگر نباشد، قلم و کاغذ، دوربین و لب تاب عملا کارکرد مفید خود را برای یک روزنامه نگار، خبرنگار و فرد رسانهای از دست میدهند. مسلم است که هر اطلاعاتی برای در دسترس قرار گرفتن نیاز به محیطی دارد که همه بتوانند با مراجعه به آن، در کنار دسترسی به اطلاعات مورد نظرشان، اطلاعاتی را که خودشان در اختیار دارند در آنجا قرار دهند تا امکان استفاده از اطلاعات جدید (که در حیطه رسانه به آن «خبر» میگوییم) برای بقیه فراهم شود. این محیط همان فضای اینترنت است که امکان داد و ستد خبری را برای اهالی رسانه فراهم میآورد. اگر خاطرتان باشد هم در میانه این گزارش و هم در ابتدای این بخش درباره کشور ایران نکاتی را بیان کرده و گفتیم فقط مخصوص کشور ماست. راستش دلیل اصلی نگارش این گزارش موضوعی است که مدتی زیادی است برای اهالی رسانه ایجاد شده است. حتما همه شما میدانید که مدتهاست که تلگرام فیلتر شده است.
هرچند هنوز در سرزمین ما به شکلهای مختلف مانند بهرهبرداری از فیلترشکن مورد استفاده قرار میگیرد. کاری با مضرات استفاده از فیلترشکن برای نسل جوان نداریم که این موضوع را باید جامعه شناسان و روانشناسان مورد بررسی قرار دهند و خطراتی که برای خانوادهها پدید میآورد را به مسئولان گوشزد کنند، با این مسئله هم که فیلترینگ تنها یک مانع است برای اینکه دسترسی به فضای تلگرام کمی سختتر شود نیز کاری نداریم که در این وانفسا خرج بیهودهای را نیز به گردن مردم گذاشته که این موضوع را نیز کارشناسان مسائل اقتصادی باید مورد بررسی قرار دهند و البته با این موضوع نیز کاری نداریم که استفاده از تلگرام مدتی ست در فضای اینترنت و شبکههای سرویسدهنده اینترنت به مردم در جامعه، به عنوان استفاده از منبع خارجی قلمداد شده و بنابراین هزینهاش دوبرابر محاسبه میشود که بررسی آن هم در حوزه دانش و تجربه مایی که از اهالی رسانه هستیم، نیست. ناگفته نماند تمام این مسائل که عنوان کردیم کاری با آنها نداریم به ما هم مربوط میشود چرا که برای جامعهای که ما هم به عنوان مردم عادی جزو آن هستیم، به عنوان مسئلهای بغرنج که زندگی مدرن را با سختی مواجه کرده، درآمده است. اما در حیطه کاری رسانه و خبررسانی میتوان بیان کرد که اینترنت واقعا بلای جان زندگی مدرن شده است.
همانگونه که عنوان کردیم یک فرد رسانهای به اطلاعات نیاز دارد و محلی که بتواند اطلاعاتی که در اختیار دارد و اطلاعاتی که به آنها نیاز دارد را در آنجا به اشتراک بگذارد و مسلم است که اینترنت که بخشی از آن همین تلگرام است، حداقل در حیطه کاری ما به همین دلیل وجود دارد. شما در نظر بگیرید هزینه استفاده از تلگرام به عنوان یک منبع خارجی قرار است برای مردم عادی ( و البته خبرنگار و روزنامه نگاری که به اطلاعات نیاز دارد) دوبرابر حساب شود، از سوی دیگر آنها مجبورند برای ورود به این منبع از فیلترشکن استفاده کنند که باید برای تهیه آن هم پول پرداخت کنند.
حال در نظر بگیرید در حیطه کاری یک فرد رسانه ای، یک خبرنگار فرهنگی (مثل من) میخواهد درباره یک موضوع (مثلا درباره فیلمی مانند «دلشدگان» و نقش موسیقی و موسیقیدانان ایرانی در این فیلم) که در یکی از کانالهای تلگرامی منتشر شده، گزارشی را به رشته تحریر درآورد. او میخواهد یک کار فرهنگی کند، درباره یک موضوع فرهنگی، با تماشای یک فیلم یا کلیپ فرهنگی، یک گزارش فرهنگی برای مردمی که علاقمند به مطالب فرهنگی هستند، بنویسد.
به مردم (خاصه مسئولان وزارت ارتباطات و فن آوری اطلاعات به ویژه وزیر جوان این وزارتخانه) پیشنهاد میکنم برای یک بار هم که شده با اینترنت معمولی (نه از آنها که در اختیار از ما بهتران است) به عنوان یک فعال رسانهای (مثلا یک خبرنگار) پای لب تاب بنیشیند و با فیلترشکن وارد تلگرام شده در یکی از کانالها اقدام به تماشا (نه دانلود) یک فیلم چند دقیقهای کنید. (مثلا همین انتقال پیکر استاد شجریان از بیمارستان به بهشت زهرا) از همین الان به شما قول میدهم که تجربه بینظیری برایتان رقم خواهد خورد.
شما نشستهاید تا فیلم لود شود (قاعدهاش این است که سریع لود شود «حداقل در کشورهای دیگر اینگونه است نشان به آن نشان که چند سال پیش گزارشی منتشر شد که در آن نوشته بود در کشورهای خارجی که مردمش اینترنت خوبی دارند یک فیلم یک ساعت و نیمه با حجم بالا در زمانی کمتر از دو دقیقه دانلود میشود) اما خبرنگار شدن برای چند دقیقه برای هر کسی (خاصه آقای وزیر) حداقل این نوید را به ارمغان خواهد آورد که برای تماشای یک فیلم سه الی پنج دقیقهای چه میزان باید منتظر بنشیند، جدا از این، چنین تجربهای چه میزان برایش اعصاب خردی به ارمغان خواهد آورد در حالیکه مجبور است هم بابت فیلترشکنی که استفاده میکند پول بیشتری بدهد و هم بابت استفاده از منبع خارجی.
اینها همه در حالیست که او میخواهد درباره فرهنگ سرزمینش گزارشی را به رشته تحریر درآورد نه چیزی بیشتر. حال از آقای وزیر تقاضا میکنیم خودش را جای یک معلم بگذارد، یا حتی یک دانشآموز که با استفاده از فضای اینترنت میخواهند کاری آموزشی انجام دهند، بسیار شیرین است تو منتظری که از برنامه مثلا شاد (شبکه آموزشی دانشآموزان) استفاده کنی یا برنامهای مانند اسکای روم، اما تا به هدفت برسی موهای سرت دانه دانه سپید میشوند.
به این مفهوم که برنامه مورد نظر در اکثر مواقع باز نمیشود معلم و دانشآموز هم ندارد، برای هیچکس باز نمیشود. حال آنکه همانطور میدانیم برای استفاده از شاد و اسکای روم در مباحث آموزشی دیگر از فیلترشکن هم استفاده نمیکنیم، اما کماکان افراد فعال حوزه آموزش بامعضل مواجهند.
به نظر شما در شرایطی که اینترنت میتواند بسیار بهتر از آنچه امروز خدمات ارائه میکند، در دسترس مردم قرار بگیرد، اینگونه خدماترسانی در شان و مرتبه وزارتخانهای مانند ارتباطات و فنآوری اطلاعات است؟ آیا رواست که در شرایط سخت کرونایی که حال و روز مردم از صورت سرخ شده باسیلی شان کاملا مشخص است، حداقل در حوزه استفاده از اینترنت (مثلا در حوزهکاری رسانهای و آموزشی) با چنین مشکلاتی مواجه باشند؟ چرا علیرغم اینکه خبرنگاران به کرات گزارشهای متعددی در این زمینه منتشر
کرده اند، اما کمترین اقدامی برای رفع معضل اینترنت که حالا دیگر در شرایط امروز بر سختی زندگی افزوده و آن را به موضوعی طاقت فرسا بدل کرده،صورت نمیگیرد؟ با این شرایط آیا گزینهای به جز تیتری که برای این گزارش انتخاب کردهایم سراغ دارید که بتوان آن را مورد استفاده قرار داد؟ پرسش مهمتر این است که چه زمانی هنگامه آن فرا خواهد رسید که در این زندگی مدرن که در قرن بیست و یکم در حال رخ دادن است معضل اینترنت و حواشی عجیب و غریب آن (اعم از سرعت و کیفیت) حل شود تا باری از روی دوش مردمی که واقعا حقشان نیست در طول عمرشان این همه مشکل داشته باشند، برداشته شود.(منبع:آفتاب یزد)