به نقل از عصرارتباط در یادداشت آخرین شماره سال گذشته هفتهنامه عصر ارتباط با تیتر «ضعف و قوت مدیران فاوا در سال ۱۴۰۳» نوشتم: «حسین افشین معاون علمی، فناوری و اقتصاد دانشبنیان رئیس جمهور بر خلاف رویه مرسوم مدیران جدید که بعضا تا مدتها سرگرم انتصابات و تدوین برنامهها و آشنایی با مجموعه تحت مدیریت هستند، از ساعات اولیه قرارگرفتن در این مسوولیت و بدون فوت وقت مشغول بهکار شد. میزان تسلط افشین بر معاونت علمی به حدی بود که نه تنها سکتهای در عملکرد این معاونت ایجاد نشد بلکه با شتاب بیشتری فعالیتهای این مجموعه کلیدی در عرصه شرکتهای دانشبنیان، اقتصاد دیجیتال و استارتآپها به پیش رفت و او را به یکی از مدیران فعال برای دولت چهاردهم تبدیل کرد.»
اکنون و پس از گذشت ۸ ماه از سال جاری، نهتنها شواهد میدانی بلکه گزارش رسمی مجلس نیز آن یادداشت را تأیید میکند: «معاونت علمی، فناوری و اقتصاد دانشبنیان ریاستجمهوری در صدر دستگاههای اجرایی از نظر تحقق احکام برنامه هفتم توسعه قرار گرفته است.»
این اتفاق در شرایطی رخ داده که بخش بزرگی از دولت، درگیر چانهزنیهای اداری و مناقشات درونی بوده و فضای رسانهای کشور بیشتر به حواشی میپرداخت تا خروجی و عملکرد. اما افشین و تیم او مسیر دیگری را انتخاب کردند؛ مسیری بیسروصدا اما پرثمر که امروز آمار و گزارشها موید آن است.
- از هوش مصنوعی تا انرژی خورشیدی
در حوزه علم و فناوری، معاون علمی رییس جمهوری بهدرستی از «علم بهمثابه زبان تابآوری ملی» سخن گفته است.
در عرصه بهرهبرداری از انرژی خورشیدی در تولید برق و ایجاد یک جنبش در نهادهای دولتی در این راستا، معاونت علمی نقش پیشران اصلی را ایفا کرد.
اما در حالیکه بسیاری از دستگاهها در یکسال قبل، مشغول بحث و مصوبهنویسی پیرامون هوش مصنوعی به عنوان فناوری آیندهساز و استراتژیک بودند، معاونت علمی مشغول برداشتن گامهای عملی بود که از راهاندازی آزمایشگاه هوش مصنوعی گرفته تا دستیار هوشمند دستگاههای دولتی و … را شامل میشود.
همچنین از سوی دیگر، ظرفیت پردازشی کشور جهشی چشمگیر یافته است؛ از ۱ بتافلاپس به ۲۰ بتافلاپس و طبق برنامه، تا پایان امسال به ۹۰ بتافلاپس خواهد رسید. این افزایش توان محاسباتی، بهویژه در حوزههای هوش مصنوعی و دادههای کلان، همان چیزی است که زیرساخت اقتصاد آینده ایران را شکل میدهد.
بخش خصوصی نیز در این روند شریک شده و هدفگذاری ۲۰۰ بتافلاپس برای سال آینده نشان میدهد که معاونت علمی، از مدل سنتی «دولتِ متولی» عبور کرده و به سمت «دولت شریک و پشتیبان» حرکت کرده است.
راهاندازی مرکز ملی تحقیقات کوانتوم، اجرای سه پروژه ژندرمانی در مرحله بالینی، طراحی تراشههای هوشمند بومی و راهاندازی پنج زیرساخت آزمایشگاهی در حوزههای میکروالکترونیک، تنها گوشهای از مصادیق این نگاه است.
افزون بر آن، طرح مسکن نخبگان نیز گامی واقعی برای عقلانی و ممکن کردن «ماندن در وطن» است؛ پاسخی عملی به پدیده مهاجرت نخبگان که سالها در مرحله شعار است.
- رکوردهای جدید در ارتباط با صنعت
بحث ارتباط با صنایع به عنوان عامل اصلی در توسعه زیستبوم نوآوری و دانشبنیان، نیز در این دوره شاهد رکوردهای جدیدی بود. در همین راستا تفاهمنامههای زیادی با شرکتها از جمله مارون، پاسارگاد، پتروشیمی جم، شرکت شهرکهای صنعتی و ایجاد منطقه نوآوری (آغاز اجرای پایلوت در استانهای آذربایجان شرقی، اصفهان، تهران) از طریق هدایت مالیات صنایع به دانشبنیانها، از دیگر ابتکارات و اقدامات جدید معاونت علمی است.
- هدفگذاری بر اساس کیفیت و مردمیسازی
چرخش از آمار کمی به کیفی و مردمیسازی از دیگر رویکردهای جدید معاونت علمی به شمار میرود که در این دوره در دستور کار قرار گرفت.
در حال حاضر، رتبه ایران در بخش «خروجی نوآوری» ۴۵ است، اما در «ورودیها و زیرساختهای اقتصادی» رتبه ۹۰ گزارش شده است؛ تفکیکی که نشان میدهد مشکل در سیاستگذاری و محیط اقتصاد کلان است، نه در توان علمی کشور.
مردمیسازی مقولات مرتبط با ماموریتهای معاونت علمی که یکی از نقایص پر انتقاد در ادوار گذشته بود نیز در این دوره تغییر کرد. در همین راستا و به عنوان نمونه در مردمیسازی آموزش، ۲ مدرسه سمپاد در شهریار (در زمان بیسابقه ۶ ماه) تاسیس شد.
- شبکهای از نوآوری بهجای جزیرههای پراکنده
شبکه ملی آزمایشگاهی در ۵۰ دانشگاه توسعه یافته و تاکنون بیش از ۴۲۰۰ خدمت فناورانه به صنعت ارائه داده است. همچنین اتصال ۲۵ پارک فناوری استانی به یکدیگر و اجرای طرح پل نوآوری که تاکنون بیش از ۷۰۰ نیاز صنعتی را به دانشگاهها متصل کرده، به معنای پایان دوران جزیرهای در علم و صنعت است.
افشین برخلاف بسیاری از مدیران فناور، بهجای اتاق جلسات، شبکهای از ظرفیتها ساخته است؛ شبکهای که از پژوهشگاه تا کارخانه و از دانشگاه تا بازار را به هم متصل میکند.
- کار کردن بدون سروصدا
اما شاید مهمترین تفاوت رویکرد معاونت علمی با برخی نهادهای کم خروجی و پرحاشیه در شیوه اطلاعرسانی این نهاد است. به نحوی که پیرامون معاونت علمی اثری از پروژههای پولپاشی برای توییتها و استوریهای تبلیغاتی نیست و روابط عمومی این نهاد به جای حاشیه روی کار متمرکز است. (قیاس شود با انبوه اخبار برگزاری جلسات در نهادهای مشابه!)
این تجربه نشان میدهد که اگر مدیری روی کار متمرکز باشد، نه حاشیه، حتی در ساختار پیچیده و پرمانع اداری ایران و همین محدودیتهای بودجهای و شرایط میتوان، شاخصها را تغییر داد و امید را نه در سخنرانیها که در عمل به جامعه تزریق کرد.
احمد محمدغریبان