هوش مصنوعی به سرعت در حال تغییر فرآیندها و ساختارهای مختلف در جوامع جهان است. یکی از زمینههایی که هوش مصنوعی روی آن تأثیر فراوانی دارد، حوزه حکمرانی سیاسی است.
در این ارتباط چالشها و فرصتهای جدیدی برای حکومتها و جوامع ایجاد می نماید. ازمهمترین بخش های مورد بحث در این حوزه حقوق و حفظ حریم شخصی است. استفاده از هوش مصنوعی در حکومتها نیاز به مدیریت حقوقی دقیقتری دارد تا حقوق شهروندان و حفظ حریم شخصی آنها از یک سو و حفظ امنیت فضای مجازی ورعایت اصول سیاست های حکمرانی به موازات یکدیگر تضمین شود.چالش اصلی در این زمینه این است که استفاده از هوش مصنوعی برای جمعآوری و تحلیل دادهها میتواند حقوق شهروندان و حریم شخصی آنها را به خطر بیندازد.
به عنوان مثال، استفاده از دادههای پزشکی یا تاریخچه حضور و غیاب در فضای مجازی یا همان برخط بودن یا نبودن برای اهدافی خارج از کنترل شهروندان از مثال های آن می باشد.علاوه بر این توجه به الگوی های تبعیض ناشی از استفاده از هوش مصنوعی موضوع حائز اهمیت دیگری است. الگوریتمهای هوش مصنوعی ممکن است الگوهای تبعیضی را تقویت کنند. لازم است تا حکومتها تدابیر لازم برای جلوگیری از تبعیض و انحراف در استفاده از این فناوریها را اتخاذ نمایند.
یک چالش دیگر، توانایی الگوریتمهای هوش مصنوعی در تبیین الگوهای تبعیضی است. مثلاً، اگر یک سامانه هوش مصنوعی در فرآیند انتخاب پرسنل حکومتی از الگوهای تبعیضی بر اساس جنسیت یا اقلیتها استفاده کند، این شکل عملکرد میتواند تبعات منفی ایجاد کند. لذا تبیین الگوهای تبعیض گام اول در مواجهه صحیح با این چالش است.
نکته هائز اهمیت دیگر پذیرش اجتماعی هوش مصنوعی است. افزایش استفاده از هوش مصنوعی در حکومتها نیاز به پذیرش اجتماعی دارد. اطمینان از شفافیت و مشارکت شهروندان در فرآیندهای تصمیمگیری اساسی است.اگر شهروندان احساس کنند که هوش مصنوعی در حکومتها نقش اساسی در تصمیمگیری خودش دارد ولی فرآیندها شفاف نیستند یا مشارکت شهروندی کم است، ممکن است مخالفتها و اعتراضات اجتماعی ایجاد شود.
فرض کنید یک سامانه هوش مصنوعی برای تصمیمگیری در زمینه اعطای وامها به افراد بر اساس الگوریتمهای پیشبینی ریسک ایجاد شود. اگر این الگوریتم بر اساس ویژگیهایی مثل محل زندگی، نژاد، یا جنسیت تصمیمگیری کند و به عنوان مثال افراد یک منطقه خاص را به دلیل موقعیت اقتصادی در اولویت تبعیض آمیز قراردهد.، عدم توجه به لزوم عدم تبعیض میتواند چالشهای جدی اخلاقی و حقوقی را به همراه داشته باشد.
حال در کنار چالش ها باید نگاهی مختصر به فرصت های حوزه هوش مصنوعی برای حکمرانی پرداخت. در اولین نگاه هوش مصنوعی میتواند به حکومتها کمک کند تا از دادههای حجیم و پیچیده بهرهمند شده و تصمیمگیریهای بهتر و سریعتری انجام دهند. مثلاً، در زمینه مالیاتی و حوزههای دیگری که اطلاعات حساس دخل و خرج مردم را دارند میزان دقیق و متناسب تری از مالیات بر اساس درآمد هر جامعه مالیاتی تعیین گردد یا الگوریتمهای پیشبینی میتوانند در پیشبینی وقوع حوادث طبیعی یا مدیریت بهتر ترافیک شهری مؤثر باشند.
از جنبه های دیگری که به عنوان فرصت برای استفاده از هوش مصنوعی در حکمرانی می توان به آن اشاره نمود پیشرفت در خدمات عمومی به لحاظ کمی و کیفی است. بهبود ارائه خدمات عمومی از طریق هوش مصنوعی، مانند ساماندهی بهتر ترافیک یا مدیریت بهتر بحرانها نظیر بارش های سنگین غیرمترقبه یا توسعه خدمات بهدشتی در مواقع بحران یا حتی مواقع عادی از جمله فرصتهایی است که این فناوری فراهم میکند.
فرصت بعدی در این چهارچوب استفاده از هوش مصنوعی برای کاهش فساد است.به عنوان مثال هوش مصنوعی میتواند در کاهش فساد و بهبود مدیریت مالیاتی کمک کند. اتوماتیزه کردن فرآیندها و استفاده از الگوریتمها برای کاهش امکانات تقلب مالیاتی میتواند به ایجاد سیستم مالیاتی عدالتمحور و شفاف کمک کند. فرض کنید یک سامانه هوش مصنوعی برای تحلیل دادههای مالیاتی ایجاد شود.
این سامانه میتواند با استفاده از الگوریتمهای پیشرفته، الگوهای عدم انطباق با قوانین مالیاتی را شناسایی کرده و از این طریق به حکومت کمک کند تا فعالیتهای مالیاتی ناقضانه را شناسایی و متخلفان را شناسایی کند. این مثال نشاندهنده فرصتی است که هوش مصنوعی میتواند در اختیاربهبود فرآیندهای مالیاتی و کاهش فساد قراردهد.
هوش مصنوعی با ارتباط بیشتر با حکمرانی سیاسی چالشها و فرصتهای زیادی برای حکومت ها ایجاد کرده است. این امر نیازمند همکاری میان حکومتها، جامعه مدنی و توسعهدهندگان فناوری است تا از این فرصتها به بهترین شکل ممکن استفاده شود و همگان به اندازه ممکن از پیشرفتهای این حوزه بهرهمند شوند.
در ارتباط حکمرانی سیاسی با هوش مصنوعی، چالشها و فرصتها همپوشانی دارند که از طریق استفاده موشکافانه از این فناوری، میتوان به بهبود فرآیندهای حکومتی و افزایش اثربخشی در ارائه خدمات عمومی پیش رفت. چالش اصلی این است که هر تصمیمی که با هوش مصنوعی اتخاذ شود، نیازمند توجه به مسائل اخلاقی و حقوقی است تا از ضررها و ناسازگاریها پیشگیری شود.
استفاده مناسب از هوش مصنوعی میتواند به حکومتها در بهبود تصمیمگیری، ارائه خدمات عمومی و کاهش فساد کمک کند. با این حال، حفظ حقوق شهروندان و اطمینان از شفافیت فرآیندهای تصمیمگیری از اهمیت خاصی برخوردار است. همچنین، مشارکت فعال شهروندان در فرآیندهای تصمیمگیری از طریق ایجاد اطلاعرسانی و پذیرش اجتماعی باعث موفقیت بیشتر این ارتباط میشود.در نهایت، هوش مصنوعی به عنوان یک ابزار مهم در مسیر تحولات حکومتی به صورت رور افزون مطرح گردیده است.
با توجه به پیچیدگی مسائل امروزه، استفاده هوشمندانه از این فناوری میتواند به ایجاد حکومتهای بهتر و پایدارتری منجر شود که به نیازها و انتظارات شهروندان پاسخ دهند و همچنین با چالشهای ناشی از این تحولات مواجه شوند.